اخلاق در آيين يهود (4)


 

نويسنده:اسماعيل علي خاني *




 

برخي از آموزه هاي اخلاقي آيين يهود
 

محبت به همنوع
 

از شعارهاي بنيادين يهوديت اين است که «عشق به خداوند بدون عشق به همنوع کامل نيست». اين مطلب در آموزه هاي تورات، در بحث دادن عشريه ي درآمد به فقيران و لزوم اختصاص دادن گوشه اي از مزرعه براي برداشت محصول توسط فقيران به وضوح ديده مي شود. خداوند اين مطلب را به جهانيان اعلام فرمود که: «همنوعت را مانند خودت دوست بدار. من که خدا هستم هم نوع تو را آفريده ام. اگر تو او را دوست بداري، من امين هستم و به تو پاداش نيک خواهم داد، ولي اگر او را دوست نداري، من داور هستم و تو را مجازات خواهم کرد».(1)
همان گونه که گفته شد، فرد بت پرستي نزد يکي از دانشمندان يهودي به نام هيلل آمد و يک پاي خود را بلند کرد و گفت تا هنگامي که روي يک پا ايستاده ام، تمام تورات را به من بياموز! هيلل پاسخ داد: «آنچه خود از آن نفرت داري براي هم نوع روا مدار».(شبات، 31 الف).
در تقابل آشکار با نظام هاي اخلاقي کهن ديگر، همچون مجموعه ي قوانين حمورابي و مالکيت است، در تورات انگيزه ي اساسي اخلاق حمايت از شخصيت انسان است. از اين روي، احترام به شخصيت، مانع امور غير اخلاقي مي شود؛ صرف نظر از اينکه به چه کسي خطاب شود.حقوق فرد، توهين وت عدي به عزت نفس اشخاص را منع مي کند.
در اخلاقيات تلمودي، توهين و بي حرمتي به هم نوع در ملأعام، مانند ريختن خون ديگران به شمار مي آيد. «سرخي چهره ناپديد مي شود و زردي و رنگ پريدگي جاي آن را مي گيرد».(2)
حقوق انسان ها، مانند حق حيات، آن گونه که در تلمود تفسير شده است، تنها به معناي ايجاد امنيت براي حيات وجان مال نيست؛ بلکه به معناي فراهم ساختن حفاظي در مقابل تديد صرف جان و مال نيز هست. حتي تهديد هم نوع بدون اينکه جنبه ي عملي بهخود بگيرد نيز نوعي بي حرمتي و رذالت اخلاقي شناخته مي شود. «کسي که دستش را عليه همنوع خود بلند کند، حتي اگر به او سيلي نزند، انساني شرير خوانده مي شود».
اما پرسش اين است که آيا اين کلمه ي همنوع شامل غيريهوديان نيز مي شود: اين مطلب صحيح است که در تفسير کلمه ي «هم نوع» که در قوانين تورات بدان اشاره شده است، تلمود بارها توضيح مي دهد که مقصود از هم نوع، يهوديان است ونه کافران و بت پرستان؛ لکن اين توضيح براي آن است که مطالب کتاب مقدس در برخي از موارد بايد فهميده و توجيه شود. به هر حال، چه از روي اصول منطق و چه حقاً و انصافاً نمي توان از اين نکته استنباط کرد که دانشمندان يهود به کار بردن و رعايت اصول اخلاقي را فقط درباره ي هم کيشان خود توصيه کرده اند. اين حقيقت را نيز نمي توان ناديده گرفت که در ميان هزاران گفتار از صدها دانشمند يهود، تعداد کمي يافت مي شوند که در آن احساس محبت برادرانه نسبت به افرادي که اهل ايمان و هم نژاد ايشان نيستند، به نظر نمي رسد. سختي هاي زندگي و تجربيات تلخ بعضي از دانشمندان در گفتارهاي تند و خشن منعکس شده است. از مطالعه و بررسي بي طرفانه ي ادبيات تلمود چنين بر مي آيد که به طور کلي نظريه ي دانشمندان يهود درباره ي اخلاقيات جنبه ي همگان و
جهاني دارد و تنها معطوف به افراد ملت آنها نيست. در بسياري از اندرزهاي اخلاقي اين دانشمندان کلمه ي «بريوت»(3) به کار رفته است که ترجمه ي آن «مخلوقات خدا يا مردم و انسان ها» است و به هيچ وجه نمي توان معناي محدودي براي آن قائل شد. جمله ي «مخلوقات خدا را دوست بدار» (4) اندرز محبوب هيلل بود. البته بعضي از اين اندرزها نيز صريحاً به غير يهوديان اشاره دارد؛ مانند: «انسان نبايد ذهن مردم را بدزدد و آنها را فريب دهد، حتي ذهن يک غير يهودي را»؛ (5) «دزديدن مال يک غير يهودي عملي شنيع تر است تا دزدي از يک يهودي؛ زيرا سرقت مال يک غير يهودي شامل گناه عظيم بي حرمتي به نام خدا نيز مي شود».(6) همين اصل جامع را در تفسير اين قانون نيز مي يابيم: «اگر الاغ يا گاو دشمنت را يافتي که گم شده و سرگردان است، البته آن را به او بازگردان».(7) درباره ي اين آيه چنين تفسير شده است: «مقصود از دشمن، يک غير هودي بت پرست است».
در بسياري از موارد، تلمود به يهوديان اجازه مي دهد که «بخاطر صلح دوستي و صلح جويي»، از حدود مشخص قانون پا را فراتر گذارند تا آنکه روابط حسنه بين افراد برهم زده نشود. مثلاً مي گويد: «ما نبايد فقيران يهودي را از برخورداري از خورده ريز محصول، بافه هاي فراموش شده و محصول گوشه هاي کشتزارها مانع شويم».(8) اين قانون را بدين گونه گسترش داده اند: «دانشمندان ماچنين گفته اند که ما بايد بخاطر صلح دوستي و صلح جوي، معاش مسکينان غير يهودي را نيز ماند معاش مستمندان يهودي تأمين کنيم. همان طور که به عيادت بيماران يهودي مي ريوم، از بيماران غير يهودي نيز عيادت کنيم، و همان گونه که مردگان يهود را تشيع مي کنيم، مردگان غيريهودي را نيز با عزت و احترام به خاک بسپاريم».(9)

تواضع و فروتني
 

شديدترين مذمت ها و سرزنش ها، درباره ي انسان مغرور و متکبر است: «هر کس که مغرور و متفرعن است، چنان است که گويي بت پرستي مي کند، منکر اصول دين است، هر گونه عمل زشت و فسق و فجوري را مترکب مي شود و سزاوار آن است که مانند درختي که به عنوان بت مي پرستند قطع گردد. خاک او بيدار نخواهد شد، و شخينا به خاطر او زاري مي کند. هر کس که مغرور و متفرعن است، ذات قدوس متبارک درباره ي او مي فرمايد: «من و او نمي توانيم با يکديگر در جهان به سر بريم».(10)

دستگيري از مستمندان
 

احسان به فقيران تنها عملي ناشي از لطف و شفقت احسان کننده نيست؛ بلکه وظيفه اي است که هر فرد بايد آن را انجام دهد. با صدقه دادن، او نه تنها نيکوکاري مي کند، بلکه عملي عادلانه نيز انجام مي دهد. همه ي مايملک انسان وامي است که از طرف آفريدگار هستي، که جهان و هرچه در آن است به او تعلق دارد، به وي داده شده و شخص به وسيله ي خيرات و احسان، عطاياي خداوند را به نحو منصفانه ميان ابناي بشر تقسيم مي کند. تعريفي بهتر از آنچه در گفتار داوود در زير آمده است، نمي توان درباره ي اعتقاد دانشمندان يهود درباره ي صدقات يافت: «زيرا همه چيز از جانب تو مي آيد و آنچه که از دست تو به ما رسيده است در راه تو داده ايم».(11) اين آيه، اين قانون تلمود را نيز توجيه مي کند: «حتي فقيري که از صدقه و اعانه اي که مردم بدو مي دهند اعاشه مي کند، بايد خود صدقه و اعانه بدهد».(12) بنابراين، هيچ کس از انجام اين وظيفه ي ديني معاف نيست.(13)

عدالت و درستکاري
 

به طور ضمني مي توان به دو مفهوم عدالت و درستکاري در ده فرمان دست يافت؛ اما اين دو مفهوم توسط پيامبران بني اسرائيل در قرن هشتم بيان روشن تري يافته و اجرا شده است. به نظر عاموس نبي، خداوند نمونه ي اعلاي هر يک از اين دو مفهوم است. عاموس نبي اين دو مفهوم را در کنار هم قرار داده است: «بگذار تا انصاف مثل آب و عدالت مانند نهري دايمي جاري شود».(14) در يهوديت متأخر، ظاهراً اين دو صفت مکمل يکديگرند و هر دو به يک اندازه براي سعادت اخلاقي و رفاه بشر مهم هستند؛ زيرا کسي که در درون خود درستکار باشد، کارش نسبت به ديگران نيز مبتني بر قسط و عدل است.(15)
کردار درست و ر عايت عدالت به عنوان انگيزه ي اصلي رفتار انسان محدود به موجودات انساني نيست، بلکه شامل همه ي مخلوقات مي شود. مراعات حال حيوانات نشانه ي درستکار دانسته شده است: «شخص خداشناس حتي به فکر آسايش حيواناتش نيز هست».(16) و اين تنها درباره ي حيوانات صادق نيست؛ درستي و عدالت در اخلاقيات يهود بر همه ي موجودات حاکم است. منع نابود ساختن اشيا را تلمود براي اطلاق به انواع اشياي مفيد در قالب منع کلي «
از بين نبريد»(17) گسترش داده است.(18)
فضيلت و منقبت برجسته اي که بيش از فضايل ديگر سبب امتياز زندگي اخلاقي مي شود، صداقت و درستکاري در داد و ستد و معاملات بازرگاني است و تلمود اهميت بسياري براي آن قائل شده است: «وقتي که انسان را (پس از مرگ) به دادگاه عدل الهي مي آورند، نخستين سؤالي که از او مي کند چنين است: آيا در داد و ستد و معاملات خود درستکار بوده اي؟»(19)
نتيجه ي نادرستي در زندگي اجتماعي در اين آيه نشان داده شده است: «اورشليم بدين جهت ويران شد که افراد امين و درستکار از ميان آن رخت برستند».(20)

عفو و گذشت
 

وظيفه ي شخصي که نسبت به او خطايي شده آن است که هنگامي که از او عذرخواهي مي شود، آن را بپذيرد؛ خطاکار را عفو کند و کينه اي از او در دل نگاه ندارد. گفته اند: «انسان بايد مانند ني نرم و انعطاف پذير باشد و هرگز چون درخت سرو و آزاد سخت و خشن نباشد»؛ (تعنيت، 20ب). «اگر همنوعت به تو اهانتي کرد، او را عفو کن».(21)

تقدس حيات
 

فرمان ششم از ده فرمان، اهميتي اساسي براي کل حيات به وجود مي آورد. وجود اين فرمان که «تو نبايد مرتکب قتل نفس شوي» در مکتب يهود موجب شده است تا براي تمامي صور حيات ارزش و احترام قائل شوند. البته حرمت حيات در مورد انسان ها، مرتبه ي بالاتري دارد، زيرا آنها بر صورت خدا آفريده شده اند. از اين روي، حيات عطيه ي الهي است که جز توسط خود خدا قابل گرفتن نيست.(22) قصاص نيز به امر خداوند و براي ايفاي حقوق ديگران است.

اعتدال و ميانه روي
 

در سراسر تعليمات دانشمندان يهود، درباره ي حفظ روش معتدل بخردانه توصيه شده است و افراط، چه در زهد و رياضت کشي و چه در خوش گذراني و عيش و عشرت، به منزله ي عملي زيان آور منع شده است. دانشمندان يهود براي وسايل خوشي از قبيل «خانه اي قشنگ»، «همسري خوب روي» و «اثاث منزلي زيبا» به مثابه عواملي که موجب راحتي فکر وشادي خاطر انسان مي شوند، ارزش بسياري قائل اند.(23)
دستورهاي اخلاقي ديگري نيز در تلمود يافت مي شود؛ مانند: کنترل زبان، پرهيز ازدروغ گويي، ناسزا و ... .(24)

نتيجه گيري
 

يهود، به منزله ي يک دين الهي سنت اخلاقي قوي و مهمي دارد و مبناي اين اخلاق نيز کتاب مقدس است؛ هر چند گفته شد در کتاب مقدس، هيچ گاه قوانين کنترل کنده ي رفتارهاي اخلاقي، بخش مجزا و مستقلي از قوانين مربوط به موضوعات مدني، جنايي و عبادي موجود در آن نيست. به عبارت ديگر، کتاب مقدس به اخلاق در کنار ساير امور اجتماعي و عبادي توجه دارد و زندگي اجتماعي و ديني مردمان راچيزي مستقل وجداي از اخلاق نمي داند؛ بلکه اخلاق را با آن عجين مي سازد. از منظر اديان توحيدي، دين و اخلاق به شکلي جداناشدني با يکديگر امتزاج يافته اند؛ رفتار صحيح اخلاقي همواره در پرتو ذات خداوندي تفسير مي شود؛ زيرا که تنها ذات مقدس الهي است که نمونه ي اعلاي همه ي خوبي ها و شايستگي هاست. در دين يهود نمي توان ميان فرامين ديني و اخلاقي و به عبارت ديگر، ميان اخلاق و دين تمايز نهاد. هر آنچه در تلمود و تورت است، شريعت به شمار مي آيد؛ حتي موضوعاتي مانند کمک به فقيران. نکته ي ديگر اينکه، به رغم تغيير و تحول در آيين اخلاقي يهود، هنوز اصول بسياري وجود دارند که از همان دوران اوليه ي ظهور کتاب مقدس باقي مانده اند.
نکته پاياني اينکه آنچه مايه تأسف و حسرت است، عمل نکردن به اين سنت غني اخلاقي از سوي بسياري از کساني است که به ظاهر خود را يهودي و پايبند به سنت حضرت موسي (عليه السلام) مي دانند؛ همچنين نسل کشي و برخورد خصمانه ي دولتي که به ظاهر خود را يهودي مي داند و براي تثبيت و تحکيم آرمان هاي يهود تلاش مي کند. تأسف برانگيزتر، سکوت يهوديان سراسر دنيا نسبت به اين اعمال غيراخلاقي و ضد اخلاقي است که نه تنها اين اعمال و آن سکوت ها با روح آيين انبيا و نيز آيين نجات بخش حضرت موسي (عليه السلام) سازگار نيست، با همان اخلاق حقوق بشري که مدعيانش علم کرده اند نيز ناسازگار است.

پي نوشت ها :
 

*دانش پژوه دکتري اديان و عرفان مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(قدس سره) دريافت: 89/3/24 ــ پذيرش: 89/7/6 smaeelalikhani@Yahoo.com
1.آووت ربي ناتان، 16؛ راب، دکتر، ا، کهن، گنجينه اي از تلمود، ص 233.
2.T.Baba Metzia.
3.Beriyoth.
4.ميشنا آووت، 1: 12.
5.حولين، 94 الف.
6.توسيفتا با واقما، 10: 15
7.سفر خروج، 23: 4.
8.لاويان، 19:9، 10، ميشنا گيطين، 5: 8.
9.گيطين، 61 الف؛ راب، دکتر، 1350، 233ــ234.
10.سوطا، 4 ب: الف)(همان، 236ــ 238).
11.کتاب اول تواريخ ايام، 29: 14؛ ميشنا آووت، 3: 7 يا 8).
12.گيطين، 7 ب.
13.همان، 239.
14.عاموس نبي، 5: 24.
15.بوش، 1374، ج2، 640ــ641.
16.امثال، 12: 10.
17.تثنيه، 20: 19.
18.Baltashchith.
19.شبات، 31 الف.
20.شبات: 119 ب؛ راب، دکتر، 1350، 247.
21.آووت ربي ناتان، 641.
22.بوش، 1374، ج 2، 641.
23.براخوت، 57 ب؛ راب، دکتر، 1350، 251.
24.همان، فصل 3.

اپستاين، ايزيدور، يهوديت، بررسي تاريخي، ترجمه بهزاد سالکي، تهران، موسسه پژوهشي حکمت و فلسفه ي ايران، 1385.
اشتاين سالتز آدين، سيري در تلمود، ترجمه ي باقر طالبي دارابي، قم، مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1383.
راب، دکتر، ا، کهن، گنجينه اي از تلمود، ترجمه ي امير فريدون گرگاني، تهران، چاپخانه زيبا، 1350.
بوش، ريچارد و ديگران، جهان مذهبي، اديان در جوامع امروز، ترجمه ي عبدالکريم گواهي، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامي، 1374.
Eliade Mircea, The Encyclopedia of Religion, Macmillan Publishing Company, New York, V7 & 8, 1987
Jecobs Louis, The Jowish religion, A companion, Oxford University press, New York, 1995.
Lawrence C. Becker and Charlotte B. Becker , Encyclopedia of Ethics, Second edition, Routledge, New York and London, 2001
Rotenstreih Nathan, Jewish philosophy in modern times, Holt, New York, 1968
Roth Cecil, Encyclopedia Judaica, Jerusalem, 1996
Singer Peter, A companion to ethics, Blackwell Publishing, 1993
منبع:نشريه معرفت اخلاقي، شماره 3